کتابهاي روانشناسيموسسه پگاه از سال 1382 در حوزه کتابهاي توانبخشي تاسيس شده و در طول اين مدت به جهت همراهي بيشتر با مخاطبين، سايت فروش کتابهاي تخصصي خود را با نام محسني بوک راهاندازي نموده است؛ در کنگرهها و سمينارهاي مختلف حضور فعال داشته و اکنون با بيش از 1000 عنوان کتاب تخصصي، بزرگترين آرشيو کتابهاي توانبخشي در ايران را داراست.ارائه جديدترين کتابهاي فارسي و لاتين در کليه رشتههاي توانبخشي و مرتبط با آن از جمله فيزيوتراپي، کاردرماني، گفتاردرماني، شنوايي شناسي، بينايي سنجي، ارتوپدي فني، طب فيزيکي، پزشکي ورزشي و روانشناسي به دانشجويان، اساتيد و درمانگران، تا به طور کار آمد دانش خود را مديريت نموده و بتوانند از آن بهره ببرند. بدون ترديد همکاري با دانشکده توانبخشي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني ايران، باعث خرسندي و افتخار ماست. اميد است در کنار شما همراهان گرامي سهمي در جهت رشد و توسعه علم توانبخشي داشته و بيش از پيش خدمترسان اين جامعه باشيم. ,کتابهای,روانشناسی ...ادامه مطلب
پرفروشترين کتابهاي انتشارات پاگرد امروز به پرفروشترين کتابهاي #انتشارات_پاگرد در سال نود و هشت ميپردازيم. با ما همراه شويد. 1. کتاب زمين مرده کتاب «زمين مرده» اثر فائزه اثناعشري نگاهي مبتکرانه به حقوق مدني در قالبي داستاني است و قرار است عناوين ديگري به قلم همين نويسنده ذيل سوتيتر «داستان پريان در نظم حقوق کنوني» در مجلدات آتي مجموعه شرايط به چاپ برسد. 2. کتاب بابا ياگا تخم گذاشت اولش نميبينيشان. بعد ناگهان جزئيات تصادفي، مثل موشي ولگرد، توجهات را جلب ميکند: کيف دستي يک پيرزن، لنگه جورابي که از روي پايي پايين سريده و روي قوزکي برآمده جمع شده، دستکشهاي قلابدوزيشده روي دستها، کلاهي از مد افتاده که روي سري جا خوش کرده، موهاي تنک خاکستري با درخششي آبي. 3. کتاب نگوييد چيزي نداريم اين کتاب روايت گر زندگي نابود شده و محبوس در خفقان مردم چين در خلال فضاي ايجاد شده در اين کشور طي انقلاب فرهنگي مائو تا حادثه کشتار ميدان تيان آنمن است که افراد بسياري را به انزوا، دوري از خانواده و سکوت اجباري کشاند. ?. کتاب موسيقي اريش زان و داگون شامل دو داستان از اچ. پي. لاوکرافت، نويسندهي شهير امريکايي، به ترجمهي هادي کاسنژاد است. ?. کتاب بصر نزديکبيني نقص او بود، سنگيني تحملناپذيري بر دوشش، حجاب ادراکناپذير مادرزادش. شگفتآور مينمود: ميديد که نميتواند ببيند اما قادر نبود به روشني ببيند. هر روز حاشا ميکرد، چه کسي ميدانست سرچشمهي اين حاشا کردنها کجاست: اصلا چه کسي بود که انکار ميکرد، او يا جهان پيرامون؟ گويي از آن تبار غريب و گمنامي بود که در پيش شمايل سهمگين جهان، به مغاک سرگرداني در ميغلتند و يکسره به اقرارند: نميتوانم نام خيابانها را رويت کنم، نميتوانم چهرهها را بازشناسم، نميتوانم در را ببينم، يا آنچه را به جانبم ميآيد، من آن کسم که نميبيند هر چه ديدني است. چشم داشت اما کور بود. مشاهدهي کتابها در سايت کاواک www.cavack.com ,پرفروشترین,کتابهای,انتشارات,پاگرد ...ادامه مطلب